تحليلگر سياسي گفت : وقتي محمدرضا شاه پهلوي ديد که ديگر نمي تواند اهداف خود را پيش ببرد و مقبوليت و مشروعيتي نزد ملت ايران نداشت و به همين جهت با مشاهده اراده همه جانبه ملت و رهبري کاريزماتيک انقلاب اسلامي، براي سرنگوني به اين نتيجه رسيد که قبل از سقوط کامل از کشور خارج شود و اتفاقا با توجه به شرايط موجود تنها راه وي نيز همين فرار از کشور بود که البته با وقايع عجيبي همراه بود.
به گزارش
سلام لردگان ؛ تحليل گر مسائل سايسي گفت : محمدرضا پهلوي و رژيم او ديگر مقبوليت و مشروعيتي نزد ملت ايران نداشت و به همين جهت با مشاهده اراده همه جانبه ملت و رهبري کاريزماتيک انقلاب اسلامي، براي سرنگوني به اين نتيجه رسيد که قبل از سقوط کامل از کشور خارج شود و اتفاقا با توجه به شرايط موجود تنها راه وي نيز همين فرار از کشور بود که البته با وقايع عجيبي همراه بود
.
محمدرضا عسکري ارمندي گفت : تنها اميد شاه مخلوع به تجربه اتفاقات تاريخي سال ۱۳۳۲ بود و تصور مي کرد با رايزني با طرف هاي غربي مي تواند مجددا با وقوع کودتايي زمينه بازگشت خود يا فرزند بزرگش به عنوان شاه جديد را فراهم نمايد، که البته ظاهرا به دلايل مختلفي درکي از شرايط زمان نداشت و احتمالا فراموش کرده بود که انقلاب خيلي وقت بود که با رهبري امام خميني (ره) در جامعه نهادينه شده بود
.
وي افزود : شاه تصور مي کرد کل دنيا وي را مي پذيرند، به همين جهت نيز با خيال آسوده قصد فرار داشت اما تازه در آسمان متوجه شد هيچ کشوري حاضر به پذيرش وي نيست، به خصوص آمريکا وي را به عنوان مهره سوخته اي مي ديد که ديگر ارزش طرح عمليات و کودتا را ندارد،؛ به همين جهت نيز تنها مصر آن هم به دلايل مختلفي همچون ارتباط خانوادگي با اشراف زادهاي وابسته به فوزيه همسر اول وي و ترحم به دليل بيماري حاضر به پذيرفتن وي شد و عملا خود شاه نيز در آسمان متوجه شد که انقلاب واقعي به وقوع پيوست و همه چيز تمام شد
.
عسکري با اشاره به انتخاب بختيار از سوي شاه گفت : محمدرضا شاه پهلوي تصور مي کرد با انتخاب يکچهره مبارز و ملي گرا همانند بختيار مي تواند ورق را برگرداند ، اما چون خود بختيار هم درک درستي از انقلاب اسلامي نداشت اسير طمع شد و تصور مي کرد تازه با خروج شاه مي تواند قدرت را قبضه کند به همين دليل نيز در برابر مشت گره شده ملت ايران نمي توانست مقاومت کند، يعني در آن حدي نبود که بتواند ملت را متقاعد کند که از انقلاب منصرف شوند و با آن شعارهايي که ديگر جايگاهي نداشت به راحتي سقوط کرد.
تحليلگر سياسي اظهار داشت : بهرحال پس از فرار شاه همه چيز براي حضور و فعاليت انواع مختلف گروه ها و مکاتب کمونيستي، سوسياليستي، دموکراسي، التقاطي، منافقين، جناح ها و انجمن هاي فکري مختلف فراهم شد اما در نهايت با تدبير امام راحل و حمايت مردم خردمند ايران اين اسلام مبتني بر آموزه هاي شيعي بود که موفق شد پيروز شود زيرا اساس انقلاب نيز بر پايه اسلام و قرآن بود به همين دليل نيز مردم با دست پس زدن به همه گروه ها مقتدرانه به انقلاب شکوهمند اسلامي آري گفتند
.
وي در پايان گفت : انقلاب اسلامي ايران يکي از حقيقتي ترين و کامل ترين نوع انقلاب هاي دنيا بود که بازخورد زيادي در دنيا داشت و جنبش ها و گروه هاي اسلامي زيادي تحت تاثير آن شکل گرفتند که امروز محور مقاومت حاصل آن مي باشد اما با همه اين مسائل همه ما وظيفه داريم براي حفظ انقلاب در همه سطوح جهادي عمل کنيم
.
انتهاي پيام / 630 ل